عبد عاصی منم ای خدای کریم

عبد عاصی منم ای خدای کریم

منفعل آمدم بر درت ای رحیم

از گناه کثیر کوله ام گشته بار

رحم بنما بر این خاطی دل فگار

دست تُهی آمدم حال زارم نگر

از گناه و خطا نادمم کردگار

عفو بنما مرا ای به قلبها مقیم

عبد عاصی منم ای خدای کریم

منفعل آمدم بر درت ای رحیم

گرچه هرگز نیم لایق مرحمت

لیکن از جود خود کن مرا مغفرت

ره مرا گشته گم رهنمایی بکن

چشم امید من بردر رحمتت

اهدنا کردکار بر ره مستقیم

عبد عاصی منم ای خدای کریم

منفعل آمدم بر درت ای رحیم

بارالها ببخش جرم و عصیان ما

حشر ما کن خدا با شه دو سرا

سامعا بر شفیع نزد ذات خدا

حرمت احمد و آل پاک اورا

تا که بخشد ترا قبل نار جحیم

عبد عاصی منم ای خدای کریم

منفعل آمدم بر درت ای رحیم