دلیر شیر دلی

شدست موسم گل گشته نوبهار امروز
بیا وخرگه زنیم طرف جویبار امروز

نشاط و شادی وعشرت بود به طرف چمن
نوای بلبل و قمری به شاخسار امروز

بزن به تار مغنی بساز نغمه عشق
زمان زمان سرور است و غم کنار امروز

خبردهید به رندان میکده یکسر
که گشته ساقی میخانه میگسار امروز

دهید مژده به دلدادگان شاه کبار
رسید میر عرب مرد نامدار امروز

نمود جلوه به عالم امام جن وبشر
به بزم شادی دلبر بیا جوار امروز


ز یمن مولد حیدر رجب مرجب گشت
ز مقدمش شده کونین لاله زار امروز


ز بعد سه شب و سه روز شق شده دیوار
ز بین کعبه برون گشت مه عذار امروز

گرفت شاه رسل در بغل گل نوزاد
نهاد بر رخ او بوسه بی شمار امروز

ز نام نامی حیدر هژبر ذات احد
فتاد لرزه بر اندام خصم زار امروز

نوید گو به یتیمان بی کس مضطر
رسید مونس و غمخوار و غمگسار امروز

نبی ست شهر علوم و علی درش باشد
به قول احمد مختار گلعذار امروز

کسی که کرد عطا در رکوع انگشتر
نهاد مقدم خود را به این دیار امروز

به حکم آیه قرآن که اوست نفس رسول
وصی و نائب احمد شد آشکار امروز

علی که هم کفو زهرای اطهرش گویند
پدید گشت شهنشاه تاجدار امروز

کسی که خفت بجای رسول در بستر
شد آشکار همی یار وجان نثار امروز


رسید فاتح بدر و حنین ‌و هم خیبر
دلیر شیر دلی شیر کردگار امروز

هر آنکه گفت سلونی فراز منبر ها
نمود جلوه رخسار شهریار امروز

شهی که علم بیاموخت از رسول خدا
رسید عالم اعلم چی با وقار امروز

کسی که هست قسیم جهنم و جنت
قدم نهاد به گیتی تمام عیار امروز


مده ز دست رها دامن علی سامع
که اوست هادی و رهبر به روزگار امروز
۲۶-۰۹-۱۴۰۱

میدان رفتن حضرت ابوالفضل العباس ع

شعر شماره ۵۱

طبع خواهد کند ، وصف ماه منیر

شیر شاه نجف قهرمان دلیر

لیک قاصر بود از صفاتش زبان

شمه ی را شنو از شهی بی نظیر

ساقی تشنگان چون شنید ‌آن زمان

نالۀ العطش از صغیران امیر

نزد شاه شهید آمد و با ادب

خواست اذن جهاد از امیران میر

شاه گفتا برو چاره کن آب را

اهل خیمه همه تنشه اند ای شهیر

بر گرفت مشک را شد روان سوی نهر

بین راه کُشت و بست دشمنان را کثیر

مثل حیدر درید صف دونان دون

نزد نهر فرات شه رسید از کویر

بُرد کف زیر آب تا بنوشد ز آب

یادش آمد ورا تشنگی شبیر

آب را از کفش ریخت بر روی آب

مشک را آب کرد آن وزیر امیر

شد روان جانب خیمگاه حسین

بین دشمن روان شد یل دلپذیر

ابن سعد لعین لشکرش را بگفت

حمله بر او برید از سپاه نفیر

او یل حیدر است یک تنه لشکر است

پیکرش را زنید ضرب شمشیر وتیر

قطع بنمود عدو از یمین ویسار

دست عباس را قوم دون حقیر

بر دهان مشک را میر لشکر گرفت

تا رساند بر آن کودکان صغیر

ناگهان ظالمی تیر را زد به مشک

قطع امید کرد زآب مشکش اخیر

او فتاد از فرس بر زمین گفت اخا

یاری ام کن ز لطف ای امیرم امیر

شه به بالین او آمد اورا گرفت

اشک ماتم بریخت آن امام بشیر

داغ تو گفت اخا پشت من را شکست

گشته امید قطع زین جهان اثیر

سامعا بس نما ماجرای غمین

دفترت را ببند توسن خامه گیر

۲۲-۶-۱۴۰۱

گره گشا

ساقی ای پری پیکرآی ومی به ساغرکن

کامده گه عشرت کـــام من به می تر کن

رفـته موسـم پاییز آمــده بهــــــار از نـــو

خُـــم خُــم رحیق آور جــام می برابر کن

مِی نده تو این موعد تا رود زکف یکدم

طرف بوستان گل مســـکنِ مقــــرر کن

شوروغلغلِ بلبل می رسد زشــــــاخِ گل

منظـــرِگلان بنــــگرغم وهم سبکتر کن

روزِعیش وشادی است مطربا بزن چنگی

نغمه ی خوشِ بنواز بزم مــا مســخر کن

از فــرازسرو آیــــد نغمه خـــوش مرغان

بزم عیش وشادی را ازشعف توخوشترکن

روزعید فطراست این یا که عید قربان است

دلبرا مرا زین روز با خــــبر تو یکسر کن

آی و گوش دل بگشا تـا که روشنت سازم

از وضاحــت این عید قلــب خود منورکن

خـاتــم رُسُل احمــد بعــد حــجــة الــوداع

گرد هم بخواند اصحاب بر سخن تفکر کن

از جـــهاز اُشترها منبـــری مهیـــا کـــرد

قـول مصطفی بـشــنو دم به دم تفاخــر کن

زامر حق شه بطحا دست حـق هویدا کرد

صد هزارواندی داشت مستمع تصور کن

گفت و هر که را استم میر و سید و مولا

بعد من علی مولااست این خبر مُنشّر کن

هر کـه را بــود دردل حــــب ابن عم من

نیست شک که دارد اوحب من تو باورکن

دشمـنِ علـــــــی باشــد دشمــنِ مــنِ احمد

دشـمن علـــــی یــارب جای او به سقرکن

خوانده ذات حـــق اورا نفـس احـمد مختار

رو بخوان کلام حق وصف اوتوبی مرکن

راه حــق اگـــر خواهــی راه مرتضی پیما

جانشین احــمد را بـهرخـود تو رهبــرکن

مرتــضی بـــود درب شــهر علــم پیـغمبر

مــدح حضرتش هرجـا بر فراز منبر کن

سوی بیــت رب بنـگر تا مقــــام او دانــی

بر شکاف دیوارش یک نظر تو آخر کن

آنــکه در رکــوع خاتم برگـدا عطا بنمود

خالقش ستود اورا وصـف شه تو ازبر کن

فـاتـح اُحـــــد باشـــــد قاتـــــل یـــلان کــفر

گر شجاعتش خواهی یک نظر به خیبر کن

گرمروتش دانـــی کلبـــــــۀ فقیــــری رو

جستجو حــیدر را از یتـــیم مضـــــطر کن

مشکل عظیمی چــــــند گر ترا بود در کار

او گـــره گشا باشـــد رو به دربِ حیدر کن

خُسروان همه یکــــسر خادمـــانِ درگاهش

برده گــی اگرخـــواهی برده گــی قنبر کن

دامــــن علی منـما از کـفت رهـا سامع

حـب مرتضــی حیدر در دلت فزونـــتر کن

دُردِ ساغر

مرحبا آمده روز عید غدیر

میمنت بر شماعاشقان امیر

باده ای ساقیا ده ز خــم غدیر

ده ز خم ولا نه ز خم عصیر

دُردِ ســــاغر بده ساقی دلپذیر

مست شوم سرکشم می به عشق امیر

مرحبا آمده روز عید غدیر

میمنت بر شماعاشقان امیر

گشته بار دیگر جلوه گرنوبهار

سبزوخرم شده راغ وبـــاغ وگذار

چهچۀ مرغکان می رسد از چنار

بزم شادی به پاست هرطرف هرکنار

مرحبا آمده روز عید غدیر

میمنت بر شماعاشقان امیر

خسرو ملک دین مصطفی درغدیر

دست حیدر گرفت آن شه بی نظیر

دُر سخن گفت نبی بر صغیر وکبیر

بعد من برشما این علی است امیر

مرحبا آمده روز عید غدیر

میمنت بر شماعاشقان امیر

حب مولاعلی حب سروربود

حب ختم رُسل حـب داوربود

دشمنان علی اهـــــل آذر بود

دوستان علی اهـــل کوثر بود

مرحبا آمده روز عید غدیر

میمنت بر شماعاشقان امیر

کردگارا نما در نجـــــــف مدفنم

ده به حشر نزد شاه از کرم مسکنم

سامــــع ام برده ی برده ی قنــبرم

خــــادم درگـــــۀ شــــیرداور منم

مرحبا آمده روز عید غدیر

میمنت بر شماعاشقان امیر

فعلاتن مفاعلن فعلن

۰۶-۰۳-۱۴۰۱

غافر حنان

شعر شماره ۴۸
الهی از تو خواهم آنچه باشد موجب غفران
رهـا سـازد مـرا از آتــش سـوزنــده نــــیران

مــــرا باشــد رضا اندر رضــــای حضرتت یارب
درآنچه کو رضایت نیست از من گير در دوران

بود دســـــــــتم به دامان رسول و آل پاک او
به محشر ده مرا مسکن جوار کوی آن خوبان

هر آنچه نعمتی دارم همه از ذات پاک توست
سپاس وحمد می دارم ترا ای خـــــــالق منان

سزاوار پرستش مــــی ندانم ما ســـــوای تو
تویــی معبود برحــــق ای خدای واحد سبحان

منم این سامع مسکین خجل از کرده های خود
بسویت آمدم رحـــــــمی نما ای غافر حنان


(مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن)
۲۸ ثور ۱۴۰۱


بسم الله الرّحمن الرّحیم     اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی كُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.     اللهم صلّ علی محمّد وآل محمّد و عجّل فرجهم     جهت سلامتی و تعجیل در ظهور آقا امام عصر صلوات    التماس دعا    دریافت کد از: ابزار وبلاگ

https://voca.ro/1kHOzuqYe6q0

بسم الله الرّحمن الرّحیم     اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی كُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.     اللهم صلّ علی محمّد وآل محمّد و عجّل فرجهم     جهت سلامتی و تعجیل در ظهور آقا امام عصر صلوات    التماس دعا    دریافت کد از: ابزار وبلاگ

https://t.me/lalazaresami