نوحه
ای خواهرم ای زینب بنگر به سوی اکبر
آن شبهِ پیامبر رفت یک تن به سوی لشکر
شمشیر زنان اکبر با خیلِ عدو در رزم
گویا که پیامبر است در معرکه با خنجر
در خِلقت و در خُلقش مانندِ محمد است
ای خواهرم ای زینب رفته است مرا اژدر
او شیر بود در جنگ مانندِ علی حیدر
از هیبتِ او لرزد کفار در آن لشکر
برگشت علی اکبر از معرکه لب تشنه
لیکن نبود آبی تشنه است مرا دلبر
ای وای نگر خواهر بر قامتِ شمشادش
با خنجر اعدا شد خونین بَدنش یکسر
بر هاشمیان برگو آیید همه اینک
در خیمه بریدش نعش صدچاک بود پیکر
سامع ز غمِ اکبر عالم همه گریان شد
خونین جگر است زینب از داغِ علی اکبر
رمضان ۹ حمل ۱۴۰۴