مادر صبر
مادر صبر
طلــعت نمــوده آفتـــاب یا مـــاه تــابـان آمده
از تابــشِ رخســـارِ اوعالـَــم فــروزان آمده
با شور و شادی و شعف باشد کی این زیبا لقا؟
از مقدمش درشش جهت بهجت فراوان آمده
سبزینه گشته هرطرف عطرِ گل وسنبل رسد
در موســـمِ زردِ خـــزان گویا بهـاران آمده
شاهدخت آمد در زمین با عظمتِ فر و شکوه
فوجِ ملک بهرش فرود بیش از شماران آمده
ام المصائب خوانَدَش یا مادر صبر جهان
خندان مهی نیکو نگر با بحرِ احــســـان آمده
او زینــــت بابا بود او عفـــتش یکـــــتا بود
او دختر زهـــــرا بود بانــــــوی ایمان آمده
دارد فصاحت چون علی دارد بلاغت چون نبی
دارد شهامت پر دلی شاهدخت خوبان آمده
بهرِ برادر همدم است هم مونس وهم یاوراست
از بهر یاری حســـین با عـــهد و پیــمان آمده
در هرکجا گریه نمود لیکن به آغوشِ حسین
آرام شـــد زینـــب دمــــی با حـالِ خندان آمده
تاریخ خوان در باره ی ابن زیاد و کاخ او
از خطبـــهِ غرای او در کــــوفه لرزان آمده
باشد به عالَم قاصدِ پیغامِ خــــونِ شــــاهِ دین
افشـــاگرِ ظلمِ ظَلام خــاتون به دوران آمده
از کربلا تا شهرِ شام رنجِ فراوان را کشید
ام المـصائب شـد لقب بر او چه عنوان آمده
داغِ جوانان دیده است ظلمِ فراوان دیده است
رأسِ شهیدان دیده است راضی به فرمان آمده
در شامِ عاشـورا کــند برپا نمــــازِ شب چُنین
شهدِ عبادت بهر او شیـــرینتر از جان آمده
عاجز بود سامع ترا طبعِ ضعیف اندر بیان
اوصافِ فضلش در کُتُب از حد فراوان آمده
۱۴۰۳-۰۸-۱۶