درد فراق




دلبر برای دیدن تو عمر من کم است
کی می شود تو آی و یاد تو هر دم است

فصل بهار عمر من اینک خزان شدست
دل در وصال روی تو با حزن و ماتم است

شمشاد من بیا که ز درد فراق تو
پژمرده گلستان و چمنزار عالم است

چشم انتظار مقدم تو عاشقان همه
افکن ز چهره پرده که دلها پر از غم است

فرش رهت دو دیده سامع بود بیا
هر جا بغیر بودِ تو جانا جهنم است


مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
۱۷-۰۹-۱۴۰۲