نادم




گرفتارِ گناه ام یا الهی تو به دادم رس
به زنجیرِ خطا بندم ندارم ماسوایت کس

خجل از کرده ی زشتم ولی هردم منم نادم
به درگاهِ رحیمِ تو بود چشمِ امیدم بس

اگر گم گشته در راهم به سوی نفسِ دون رفتم
نما عفوم ندانستم گذر از کرده ی این خس

من ژولیده ی غافل به نفسِ خود جفا کردم
ببخشا از کرم یارب همه عصیان پیش وپس

نما از مرحمت یاری من سامع بی کس را
تویی یار و انیسِ بی کسانِ هر کس ونا کس

سه شنبه، ۲۶ جدی ۱۴۰۲