منتظر
ای مهربان بیا به دلم غم نشسته است
آیینه از فــراق تــو دلــبر شکــسته است
میــر هـــدا و هـــادی و رهبر به ما تویی
راه بغیر راه تو بن بســت و بســته است
دلبســتگی به توســت مرا ای ولـی حق
غیــر از ره ولای تو پایـم گســسته است
در گلســـتان گــل تو قــدم زن ببیـن ببـین
گلهای رنگ رنگ چمن دسته دسته است
باران لطف توســت کـــه بر ما رسد چنین
زآلــودگی معصیــــتم روح شــسته است
از بــار معصیــت شـده پشتم به سان دال
از کثــرت گــناه مــرا قلـــب خســته است
ای منتــظر کــه خلـــق جهــان است منتظر
باز آ که سامع هم به وصالت نشسته است
نویسنده: سید مصطفی سامع
تاریخ: Wed 7 Feb 2024 / ۴:۲۸ ب.ظ