شهنشاهِ زمانه

شعر شماره ۱۳۴

صبحم زشعف طرف چمن رهگذر افتاد
از نعـــرهِ بلبل به دل و جـان اثر افتاد

آمـد بـه جهــان فـصل بهار گـل وسـنبل
پیراهــنِ زرد از تـــن باغ وشـجر افتاد

به به چه عجب فصل طـرب آمده جانا
بر خیز دیگـر موسـم غـم از نظــر افتاد

بر گـوی به سـاقی کـه دمی خم می آور
مخمورِ می ام فکرِ می اینک به سر افتاد

دانیکه ز چی گشته فضا روشن و پر نور
آن پـرده ی ابــــر از رخ سیما قمر افتاد

آمـد بـه گـلـستانِ جـهان نـوگـلِ نرگـس
از مقـدم او زیـب و صفـای دگر افتاد

آمد بـه سـرای حسـن عـسـکری یک مـــه
از حسن رخش شعشعه بر بحر وبر افتاد

یارب بنــمـا عیـدیِّ مـا در شـــب مولـود
تعجیـلِ فـرج راکه به عالــــم شرر افتاد

شهـد و شکـر است مـدحِ شهنشاهِ زمانه
سامع ز صفاتش به غزل ها شکــر افتاد

جمعه ۱۴۰۲/۱۱/۲۷
مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن