خونین بدن

شعر شماره ۷۵
نوحه

ای شه خونین بدن سرور خوبان حسین
باد سلام خدا بر تو فراوان حسین

فتاده درخاک و خون پاره قلب نبی
یوسف زهرا بود نور دو چشم علی
انس و ملک سینه زن در خفی و در جلی
شیون و افغان کنند گریه کنان حسین

سوز عطش را نگر بر جگر اکبرش
تیر سه شعبه دَرَد حلق علی اصغرش
شمر برد از قفا راس وی از پیکرش
فتاده بر روی خاک شمس فروزان حسین


ساقی لب تشنگان فتاده بی دست و چشم
کنار نهر فرات میر شهیر امم
گشته به دست ظلام اسیر آل حرم
بر همه دشمنان لعن محبان حسین

از غم شاه شهید عالم و آدم غمین
حبیب حق مصطفی حضرت خاتم غمین
شش جهت اندر غمش بی حد و هر دم غمین
تعزیه خوان سامعا در غم سلطان حسین