نوحه ابوالفضل
علمدارم علمدارم
ابوالفضل وفادارم
برو در نهر علقمه ابوالفضل ای برادر جان
صدای العطش آید ز خیمگاه مرا جانان
ز سوز تشنگی بنگر همه طفلان بود افغان
بیاور بهر این طفلان تو آبی ای سپهدارم
علمدارم علمدارم
ابوالفضل وفادارم
چو حیدر صف شکن رفته به سوی لشکر کفار
بلرزد از شجاعت های شیر بیشه کرار
چه با همت بود غازی به جنگ دشمن غدار
بترسد لشکر اعدا ز عباس وفادارم
علمدارم علمدارم
ابوالفضل وفادارم
کنار نهر بنشسته که نوشد آب لیکن او
بیامد از لب خشکم اورا یادی لب آن جو
رها آب از کفش بنمود علمدار لقب نیکو
ننوشید از وفا آبی ابوالفضل سپهدارم
علمدارم علمدارم
ابوالفضل وفادارم
به مشک و چشم او گردید اصابت تیر
آن دونان
به فرقش خورد عمود آهنین نامسلمان
چه ظلمی باشد این یارب برآل خسرو خوبان
دودستانش بریده شد برای دین دادارم
علمدارم علمدارم
ابوالفضل وفادارم
خدا یا کن نصیب ما طواف مرقد سرور
شبی باشیم میان روضه والای آن دلبر
بخواه سامع تو حاجت ها روا گردد ز او یکسر
بود باب الحوایج او یقین با اذن بادارم
علمدارم علمدارم
ابوالفضل وفادارم