نوحه

ای ماه بنی هاشم عباس علمدارم
ای ساقی لب تشنه سقای وفادارم

اهل حرمم یکسر لب تشنه بود جانم
برگیر تو مشک آب ای نور دو چشمانم
از نهر رسان آبی عباس علمدارم
ای ماه بنی هاشم عباس علمدارم

در بین عدو آمد آن شیر یل حیدر
بشکست صف اعدا مانند پدر صفدر
لرزید عدو دون از هيبت عباسم
ای ماه بنی هاشم عباس علمدارم
روان
آن غازی نامور برنهر بقا آمد
پر آب نمود کف را یادش ز اخا آمد
پاشید ز کف آبی آن میر فداکارم
ای ماه بنی هاشم عباس علمدارم

پر آب نمود مشکی آمد به سوی عدوان
تا آب رساند او بر لعل لب طفلان
ببرید عدو دون دستان سپهدارم
ای ماه بنی هاشم عباس علمدارم

بگرفت به دندان مشک تا آب رساند او
بر مشک چو زد تیری یک ظالم بی آبرو
افتاد به روی خاک آن میر سپاه دارم
ای ماه بنی هاشم عباس علمدارم

فریاد اخا ادرک زد پور علی حیدر
بگرفت حسین او را با جان ودلش در بر
گفتا کمرم بشکست از داغ تو سالارم
ای ماه بنی هاشم عباس علمدارم

سامع تو ببند دفتر زین شرح غم سلطان
از داغ شه بی دست گردید همه نالان
مزدت بدهد در حشر عباس وفادارم
ای ماه بنی هاشم عباس علمدارم
مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن
۲۳/۳/۱۴۰۲